http://fa-tools.ir/code/graphic/ziba/welcome/2.gif

 1917 نقد و بررسی فیلم

 فیلم در ژانر حماسی-جنگی در سال ۲۰۱۹ توسط سم مندس کارگردانی شده است و روایتگر اوضاع و احوال آمریکایی ها هنگام  ورودشان به جنگ جهانی اول است. بلیک و اسکوفیلد دو سرباز جوانی هستند که به دستور فرمانده خود، عازم مأموریتی فوق مهم و خطرناک میشوند تا نامه دستور لغو یک حمله را برسانند. مأموریتی که اگر در آن موفق نشوند، شش هزار سرباز آمریکایی که از قضا برادر بلیک هم در میان آنها است، به آغوش مرگ میروند.

در یک ساعت و پنجاه و هشت دقیقه فیلم که تماما در میدان های جنگ فیلمبرداری شده ،  تلخی ها، آرزوهای به گور رفته، جوانی های بر باد رفته، یاد خاطرات شیرین کنار خانواده، از دست دادن ها، همه را با موسیقی متن بی بدیل و تأثیرگذار آن لمس میکنیم؛ انگار که با سربازان همراه باشیم. سم مندس به بهترین شکل زیاده خواهی ها و ستم های بشر، جنگ ها و بی عدالتی ها و حقوق از دست رفته جهانیان به دست پرچمدارانشان را به نمایش میگذارد.

بلیک و اسکوفیلد با قدم گذاشتن در عرصه فداکاری خود، با حقایق و ناحقی هایی دردآور روبرو میشوند. شمار جنازه های بدبو و بادکرده که خوراک موش ها و کلاغ ها میشوند، اسب های مرده که قربانی خودخواهی انسان ها میشوند و شکوفه های گیلاس که کی روییده اند تا خاطرات روزهای بچگی را زنده کنند. با گذر هر چه بیشتر فیلم این پیام را درمی یابیم که گرچه بعدها در تاریخ این اتفاقات با عنوان جنگ آلمان با آمریکا » مطرح میشود، گرچه همه جنگ ها با تصمیمات ی دولتمردان روی میدهند اما در میدان های جنگ، در از دست دادن ها و سوگواری ها و دلتنگی ها فقط جوانان بی گناه قربانی میشوند. آنها از جنگجویان آن طرف سنگرها خشمگین اند برای اینکه فرماندهان این طرف سنگر دستور داده اند. سربازانی که سال های دراز درگیر جنگ میشوند، دور از خانه و خانواده و معشوق خود سر میکنند و برای کشتن سربازان دیگرمدال میگیرند.

سربازان آن چنان از حداقل ها محروم شده اند که غافل از گذر زمان بر سر روز های هفته شرط بندی میکنند؛ در گُردانی جوانان، رفیق روزهای ناامیدی یکدیگر اند و با مسخره کردن فرمانده شان به خیالی شادی میکنند؛ گاوها را کشته اند تا دشمن از آن تغذیه نکند و زنی فرانسوی در زیرزمینی متروکه پناهنده نوزادی شده و در انتظار پایان ویرانی ها و طلوع آزادی است. جوانان نوای آزادی و صلح سر میدهند و دقایقی بعد میروند و سربازانِ دشمن را میکشند.

 زمانی که ویل نامه را به سرهنگِ گردان میدهد، او نسبت به قبول لغو حمله سرد و بی اهمیت است؛ نه از آن جهت که جان سربازان را مهم نداند، بلکه او هم محکوم به جنگ شده است و عقیده دارد در یک بازی بی سر و ته گیر افتاده اند و کشتارها بالاخره اتفاق می افتند.

در سکانس پایانی ویل بر درختی تکیه داده و خانواده اش را یاد میکند. فقط کمی آرامش و فراغت از صدای بمباران ها؛ حقی که سالها  از آن محروم مانده بود.

نقد فیلم 1917 اثری از سم مندس

نقد فیلم black swan 2010

ها ,های ,جنگ ,اند ,بی ,سربازان ,ها و ,سم مندس ,از دست ,بلیک و ,و اسکوفیلد

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

آبی انگلیس خبر و کتاب floweryello فروش عمده و جزئی کتراک روزمرگی های یک طلبه chakavakpz تور لحظه آخری معرفی تولیدی های ورزشی negareynibarf ستاره دانلود | دانلود آهنگ جدید و فیلم